سبز سرخ



#شهید_امروز

پاسدار شهید عبدالحمید هدایتی جلودار
مادر عبدالحمید قرآن را قبل از هفت‌سالگی به او یاد داد. از بچگی مکبر و مؤذن #مسجد محله بود. دیپلم انسانی گرفت. از یاران جنگ‌های نامنظم دکتر چمران شد. پاسدار شد. هم در سنگر فرهنگی مبارزه می‌کرد، هم در سنگر عملیات نظامی. مبارزه با منافقین در طرح ویژه جنگل شمال باشد یا جبهه‌های #مریوان. فرقی نمی‌کند. مجروحیت کتف هم او را از جهاد باز نداشت. مسئول #بهداری محور بود که در #شلمچه کربلای پنج آسمانی شد.

شادی روح شهید عبدالحمید هدایتی جلودار و همه شهدای کربلای پنج صلوات
تاریخ تولد: 1338/03/20 #شیرگاه
تاریخ شهادت: 1365/11/07 #شلمچه


با یاد #شهدا تازه بمانید:
ble.ir/join/YWNmNTczMz


#شهید_امروز


از کودکی با قرآن، نهج البلاغه و سایر کتب اسلامی انس و الفت خاصی پیدا کرده بود. در محیط مدرسه علاوه برکسب علم، به فعالیت‌های ی و تربیتی نیز می‌پرداخت.
حضور در راهپیمایی و تجمعات ضد رژیم پهلوی، او را با مواضع انقلاب اسلامی و آرمانهای امام خمینی آشنا کرده بود. به هنر علاقه داشت و در خطاطی، طراحی، گلدوزی، نگارش مقاله و تهیه رومه دیواری فعال بود.
برگزاری انتخابات نمادین برای بچه‌ها، راه‌اندازی کتابخانه مدرسه و اجرای نمایشنامه‌های انقلابی در قالب بازی‌های کودکانه از اقدامات به یاد ماندنی اوست.

شادی روح طاهره هاشمی و دیگر شهدای حماسه 6 بهمن 60 آمل صلواتی بفرستید



با یاد #شهدا تازه بمانید:
ble.ir/join/YWNmNTczMz


حدودای دو ماه پیش، آخرین باری که پنج‌شنبه رفتم بهشت‌زهرا، چشمم به جمال هیچ مادر شهید دهه‌ی شصتی‌ای روشن نشد که نشد! از سه‌ی بعد از ظهر تا دم غروب، همین‌جور لابه‌لای قطعه‌ها می‌گشتم و به هر پیرزنی که می‌رسیدم، ازش می‌پرسیدم: پسرتونه حاج‌خانوم؟» و دریغ که هم‌چین جوابی بشنوم: آره مادر! جگرگوشمه!» حتی وقتی سه ردیف پایین‌تر از مزار بابااکبر، پیرزنی را دیدم که داشت از شیشه‌ی عکس شهید، غبار می‌گرفت! این یکی را با خودم شرط بستم که حتما مادر شهید است و از تبار دهه‌ی شصت اما افسوس که اصلا به سؤال نرسید: باید هم بخندی خب! تنها گذاشتی زنت را با سه تا بچه‌ی شیر به شیر! چطور دلت آمد مرتضی؟ روزگار پیرم کرد و تو اما هنوز جوانی و هنوز داری می‌خندی و هنوز دل می‌بری از آدم! دو تا دختر برایم گذاشتی و هیچ نفهمیدی شب‌هایی که برای‌شان خواستگار می‌آمد، چی در دل زنت می‌گذشت! پسرت هم که ول کرد و رفت خارج! اما قبل قرنطینه که یک هفته آمد پیشم، توی فرودگاه، همین که بعد از دو سال، چشمم به علی افتاد، یک آن تو را دیدم! توی بیست و پنج ساله را نه‌ها! توی چهل و چهار ساله را! توی توی این عکس را نمی‌گویم! توی با چند موی سفید!» می‌گفت و گریه می‌کرد! گریه می‌کرد و می‌گفت! دور از ادب بود خلوتش را به‌هم بزنم! پیچاندمش و کمی آن‌ورتر، چشمم افتاد به پیرزنی دیگر که روی ویلچر نشسته بود و دستش خرمای خیرات بود: قبول باشه مادر! غلط نکرده باشم، شما باید مادر شهید باشی؟» درآمد: مادر شهید، خواهر بزرگم بود که عمرش را داد به شما! دیگر باید با ذره‌بین دنبال مادر شهید بگردی!» از سلسله‌ی سنگ مفت، گنجشک مفت» این آخرین سنگم بود! پنج‌شنبه بروی بهشت‌زهرا و هیچ مادر شهیدی نبینی! نمی‌دانم با کی بود؛ خدا، گنجشک‌های قطعه‌ی بیست و شش، مادربزرگم یا خودم اما خوب می‌دانم با یکی قهر کرده بودم؛ شاید با پنج‌شنبه‌های بهشت‌زهرا! سر همین، امروز دوشنبه، هوای پاک تهران را بهانه کردم و زدم به جاده‌ی بهشت! هیچ هم توقع نداشتم تور صیادانه‌ام، مادر شهید هفتاد- هشتاد ساله‌ای را شکار کند! شکار کرد البته! داشتم از مزار پدر می‌رفتم سمت مزار عزیز که چشمم افتاد به تابوتی و جماعتی و شیخ معممی که داشت می‌گفت: بعد هفده سال، پیکر پسرش برگشت! خدا رحمت کند این مادر شهید را!» ببینم! شما از دهه‌ی شصت، مادر شهیدی می‌شناسید که هنوز زنده باشد؟ دیشب در عالم خواب، سپیدموی قدکمانی را می‌دیدم که عصایش مثل نور ماه می‌درخشید: من آخرین مادر شهید جبهه و جنگم! حالاحالاها زنده می‌مانم تا ظهور! این را پسرم گفته!»

 

حسین قدیانی


#شهید_امروز

نوجوان شهید محمدحسن شعبانی نکا شلمچه
24 دی 1365 مازندرانی‌های زیادی در #شلمچه و نیز #سومار به شهادت رسیدند. روحشان شاد. محمدحسن شعبانی که سال بعد در شلمچه شهید شد، متولد 1352 روستای بایع کلا در #نکا بود. با این سن کم، راننده شجاع #بلدوزر بود در خط مقدم درگیری. داوطلب بود و از سمت #جهاد_سازندگی خودش را به قافله شهدا رساند. او هم به والدینش وصیت کرد:
پدر و مادر مهربانم! اگر خداوند سعادت را نصیب حقیر کرد و شهید شدم، تقاضا دارم برایم #گریه_نکنید و بعد از اینکه جسدم به دستتان رسید پیکرم را بردارید و #نماز_شکر بخوانید زیرا من این راه را آگاهانه انتخاب کردم و نهایت آرزویم شهادت بود.»

شادی روح همه شهدا بالاخص #شهدای_نوجوان صلوات

با یاد #شهدا تازه بمانید:
ble.ir/join/YWNmNTczMz


حاج قاسم و دفاع مقدس

وقتی صدامیان حمله کردند، حاج قاسم مربی پادگان آموزشی قدس کرمان بود. دو ماه بعد توانست خودش را به جنگ برساند. شد فرمانده دسته در مالکیه سوسنگرد. در قالب یک مأموریت 15 روزه به جبهه آمده بود اما تا آخرش ماند!

قبلاً یک بار در جریان آموزش نیروها مجروح شده بود، این بار در عملیات کرخه کور و بعد هم. اما اراده‌اش روزافزون بود همچون نبوغ نظامی و توان مدیریتی‌اش.

سال بعد دیگر حاج قاسم یک جوان 25 ساله معمولی نبود. محسن رضایی که توانایی‌های او را باور کرده بود، حکم فرماندهی تیپ 41 ثارالله را به او داد.

امکانات تیپ کم بود، اما موفقیت رزمندگان در عملیات فتح مبین، زیاد. همت بچه‌ها از ایمانشان ریشه می‌گرفت.

مهر 1361 تیپ به لشکر ارتقا یافت؛ لشکری که حماسه‌هایش در والفجر 8 و کربلای 4 و 5 به یادماندنی است.


#شهید_امروز

سردار شهید حاج جعفر شیرسوار
سه دی یادآور آغاز عملیات کربلای چهار است اما برای ما مازندرانی‌ها یادآور #بمباران_هفت‌تپه است؛ نسبت هفت تپه به مازندران همان نسبت دوکوهه به تهران است با این تفاوت که فرمانده دلاوری چون #جعفر_شیرسوار در این بمباران به شهادت رسید. می‌گفت:
اگر می‌خواهی اسیر هیچ گرفتاری‌ای نشوی، مطالعه کن و قرآن بخوان. کاری به دیگران نداشته باش. اتکاء تو فقط به #خدا باشد. اگر می‌خواهی خودت را ازنظر علمی غنی کنی، #مطالعه داشته باش که هیچ موقع ضرر نمی‌کنی.»
شادی روح همه شهدا به ویژه این فرمانده دلاور، صلوات
#قائمشهر #هفت_تپه

ادامه مطلب

#شهید_امروز
شمس‌علی دیپلم داشت اما جنگ که شد، داوطلبانه رفت جبهه و در همان اعزام اول به قافله شهدا رسید. گفته بود گناهان زندگیم را با خون خود می‌شویم.
خدا رحمتش کند. عاشق امام بود. آخرین توصیه‌های وصیت‌نامه‌اش، سفارش امام بود.
پدرش، عزیزالله، مداح اهل بیت بود. پنج سال بعد پدر هم مزد نوکری خود را با شهادت گرفت.

ادامه مطلب

#شهید_امروز
سردار شهید برزو درویشی شاهکلائی
شهادت 24 آذر 1363

سردار شهید برزو درویشی شاهکلائی
خود را در قبال انقلاب بیشتر مسئول بدانید و بیشتر به صحبتهای #امام ایمان داشته باشید و تا آخرین قطره‌های خون دست از امام بر ندارید و او را همیشه یاری کنید و به #دنیا و اموال کمتر فکر کنید. در ضمن ضد انقلابیون و کسانی که به #ولایت_فقیه اعتماد ندارند در تشییع جنازه من شرکت نکنند و از شما ملت حزب الله می‌خواهم #اجازه_ندهید تا اینها از این بیشتر به انقلاب ضربه بزنند و به #مساجد بیشتر اهمیت بدهید.

فرازهایی از وصیت‌نامه

شادی روح همه شهدا صلوات

با یاد #شهدا تازه بمانید:
ble.ir/join/YWNmNTczMz


سلام بر شما
ان‌شاءالله زین پس مطالب این وبلاگ را با دامنه سبز سرخ 
http://sabzesorkh.ir/
هم می‌توانید مشاهده کنید.
اگر بتوانیم مطالب قدیمی وبلاگ سبز سرخ را از میهن بلاگ به تدریج در اینجا وارد کنیم.
این دامنه ارتباطی با نشریه سبز سرخ کنگره سرداران و ده هزار شهید استان مازندران ندارد.
امروز اگر سرخ بیفتیم به خاک 
فردا به زمانه سبزتر می‌روییم
یادبود سردار شهید برزو درویشی شاهکلائی و شهدای استان مازندران
ارتباط با مدیر: 
http://ble.ir/hdarvishi


وصیت نامه شهید رمضانعلی بهرامی گرجی

#شهید_امروز
دانش‌آموز شهید رمضانعلی بهرامی گرجی، متولد 6 مرداد 1344 #بهشهر در 23 آذر 1360 در #گیلانغرب به شهادت رسید و مفقودالاثر شد.
هم درس میخواند و هم به اقتصاد خانواده کمک می‌کرد. تمام تلاشش را می‌کرد تا با حرفهای شیرینش پدرومادر را بخنداند. شب‌ها را هم در پایگاه بسیج به سر می‌برد. با مهایی که به هم‌کلاسی‌ها می‌داد، آنان را تحت تأثیر قرار می‌داد. در همان اعزام اول، بارش را بست. فقط لباسش را تشییع کردند.

شادی روح همه شهدا صلوات

با یاد #شهدا تازه بمانید:
ble.ir/join/YWNmNTczMz


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قیمت به روز و اطلاعات جامع درباره خودروهای جدید بازار امیرمحمد لطفی پور تشریفات و خدمات مجالس صبور | برگزاری مراسم عروسی و نامزدی جدید ترین تجهیزات ایمنی سفر، بند نگهدارنده چمدان Blog خیریه بیت الکوثر زنگی آباد یادداشت‌های یک شهروندِ هزارهِ سوم کتابخانه عمومی شهید مطهری جاجرم طراحی و اجرای دکوراسیون داخلی در تهران ترفند های زندگی